درخواست پاسپورت- مستاجر من و حاج صادق

ساخت وبلاگ

حرف اول- دوشنبه صبح همسر و بچه ام را بردم خونه پدرم و بعد رفتم سرکار. زیرا می خواستم چند ساعت بعد مرخصی ساعتی بگیرم و خانواده ام را ببرم پلیس+10 تا پاسپورتهامون را درخواست کنیم. احتیاج به اثر انگشت همسرم بود و رویت بچه ام توسط مامور وگرنه من همه کارها را انجام داده بودم.

خلاصه وسط روز فرصتی شد که مرخصی ساعتی بگیرم و خانواده ام را ببرم پلیس +10 . اما کلی معطل شدیم. سیستمهاشون قطع شده بود . کلی هم ملت منتظر درخواست پاسپورت بودند. کلا سه نفر کارهای پاسپورت را انجام می دادند. یک آقا و دو خانم. اون دو تا خانم هم حسابی شل کار می کردند. نوبت دهی ای هم در کار نبود . اصلا نمی دونستیم که نوبت ما میشه .30-40 تا شناسنامه روی هم بود و معلوم نبود ما کجای نوبتیم. هیچکی هم اعتراض نمی کرد. مردم فقط برای توی بانک زبان دارند انگار.

خلاصه بعد از 2 ساعت معطلی نوبت ما شد و اثر انگشت ما را گرفتند و به امید خدا درخواست پاسپ.رتمان به پایان رسید . بابت هر پاسپورت هم حدود 110 هزار تومن ازمون گرفتند . حدود 400 هزار تومن خرجمون شد دیگه . بچه ها را رساندم خونه پدرم و خودم برگشتم سر کار. حداکثر مدت مرخصی ساعتی را استفاده کرده بودم. یعنی یک ربع دیرتر می رسیدم مجبور بودم مرخصی روزانه رد کنم.

تا حالا هم فقط پاسپورت دخترم اومده. احتمالا پاسپورت من وهمسرم فردا به دستمون برسه . هفته دیگه باید دنبال این باشم که از کجا کاروان تهیه کنم. یک کم نگران بعد از مشرف شدن به عتبات هستم. کلی باید مهمان دعوت کنیم. قربونی بکشیم. نگران پولش نیستم. نگران هماهنگی هاش هستم. ایشاله خدا قسمت کنه بریم. الان هم عراق جنگ شده. یک کم هم تگران اینم. باور کنید بعضی شبها تا پاسی از شب بیدار می مونم و هی نگرانی از خودم درمیکنم.

حرف دوم- این مستاجرم بهم اس ام اس زده که از پول پیش 5 میلیون تومن بهم بدم. میگفت یک عمل جراحی در پیش داره .خودم پیشنهاد کرد که چک 6 ماهه میده بهم و در ازای آن 150 هزار تومن به کرایه اش اضافه کنم. منم دیدم پیشنهاد خوبیه. بهش گفتم با قولنامه  بیا شعبه . خلاصه اومد و پشت قولنامه کامل نتوشتم و ازش امضا و اثر انگشت گرفتم و یک چک 6 ماهه ازش گرفتم و یک برج هم جلوتر ازش کرایه با نرخ جدید دریافت کردم. البته به پیشنهاد خودش. حاج صادق دهنتش باز مونده بود. آخه حاج صادق یک مستاجر داره که 9 ماه کرایه نداده بهش. اما مستاجر من خودش کرایه را زیاد می کنه و جلوجلو میده . خب عیب حاج صادق اینه که خیلی رافت اسلامی داره. اصلا نمی تونه نه بگه . کلی طلب داره از مردم . ولی نمیان بدن . اینجوری اصلا من نمی تونم زندگی کنم. مستاجرم یک بار چند روز دیر پول بحسابم ریخته بود کلی بهش توپیدم.  البته انصاف را همیشه رعایت می کنم . مثلا همین مستاجرم اصلا خبر نداشت پول برق از مستاجر قبلی ام گرفته بودم. حتی کرایه ماه پیش را زیادتر پرداخت کرده بود که بهش عودت دادم. حساب حسابه . کاکا هم برادر.

دلنوشته های یک وبلاگ نویس قدیمی...
ما را در سایت دلنوشته های یک وبلاگ نویس قدیمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneweshto بازدید : 212 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 8:07